سند توسعه شهرستان - فرمانداری میبد
سند توسعه شهرستان میبد
تدوین برنامههای راهبردی توسعه با برش شهرستانی، برای اولین بار در سطح کشور در استان یزد برای تمام شهرستانها از سال 89 در دستور کار قرار گرفت. شهرستان میبد، یکی از این شهرستانهاست. در بسیاری از این شهرستانها از جمله میبد از قبل برنامههایی با ماهیت آمایش سرزمین و یا به صورت طرحهای هادی و تفصیلی شهری و روستایی تهیه شده است. بنابراین در اینجا هدف اصلی از تدوین برنامهریزی راهبردی، ایجاد تحول در توسعه شهرستان است. این نوع نگرش از برنامه سوم توسعه کشور به این طرف، مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به ماهیت پیچیده و بسیار متنوع فعالیتها در گستره یک شهرستان، تدوین برنامه راهبردی آن هم برای اولینبار، کاری سترگ و بسیار وقتگیر و انرژیبر است که احتیاج به شناخت و مشارکت کافی در تدوین برنامه دارد.
امید است که این برنامه مقدمهای برای اجرا و استمرار در اجرا و سپس بازبینی و ارتقای برنامه باشد. برخورد مقطعی با توسعه، بدون توجه نمودن به راهبرد مشخص، ما را به جایی نمیرساند. امید است که از این آفت به دور باشیم. شرکت آمار و توسعه ماهان یزد آمادگی دارد تا در صورت لزوم به عنوان مشاور و عامل توسعهدهنده در کنار فرمانداری به ایفای نقش پرداخته تا شاهد پیشرفت و آبادانی روزافزون شهرستان میبد و مردمان سخت کوش، فرهیخته، عالم پرور و بزرگش باشیم.
در اينجا گزيده سند راهبردي توسعه شهرستان ميبد جهت استحضار و بهرهبرداي ارائه مي گردد.
«دریافت فایل pdf گزیده سند توسعه شهرستان»
1-" پیاده سازی برنامه ریزی استراتژیک تدوین شده برای شهرستان ميبد و تدوین برنامه عملیاتی آن "
تدوین سند راهبردی توسعه شهرستان ميبد طرحی است که به واسطه آن، شهرستان به دنبال تدوین دورنمای توسعهای خود در افق 1404 بر اساس شناخت و تحلیل درونی و بیرونی، دستیابی به مسائل استراتژیک شهرستان و انتظارات ذینفعان میباشد. از همین رو میتوان مزایا و کارکردهای فراوانی را به واسطه اجرا و پیادهسازی این طرح برشمرد. از اساسیترین مزيتهاي آن، هدفمندی در حرکت متولیان امر توسعه و مدیران شهرستان به سوی توسعه و تصمیمگیریهای آگاهانه و مبتنی بر مسیرهای از پیش تعیینشده و مشخص میباشد و مانع از آن میگردد تا با تصمیمگیریهای مقطعی و واکنشي، حرکت و مسیر آنها به سوی توسعه دچار تزلزل و نوسانات زیاد شود و از سوی دیگر هماهنگی میان حرکت شهرستان با برنامههای توسعهای شهرستان در سطح استانی و ملی، باعث ایجاد وحدت نظر میان مسئولین خواهد شد.
با اجرای برنامهریزی راهبردی میتوان گفت آینده در کنترل ماست و از سوی دیگر تعهدی همگانی نسبت به برنامههای آتی در همه مدیران و مسئولین متولی به وجود خواهد آمد، تعهد و تفاهمی که شاید یکی از با ارزشترین نتایج اجرای چنین طرحی است .
نکته بسیار مهمی که باید بدان توجه داشت این است که داشتن برنامه راهبردی باید مقدمهای برای اجرای آن باشد و بدون اجرا، تدوین استراتژی کاری کمارزش و هزینهبر بوده و تبدیل به سرمایه نشده است.
براساس یک نظرسنجی در بین مدیران شرکتهای بزرگ جهانی، بیش از 85% از آنها داشتن برنامه استراتژی برای کسب و کار و فعالیت خود را یک ضرورت و بلکه مهمترین ابزار مدیریتی مورد نیاز دانستهاند. آمار تکاندهندهای که در طرف مقابل قضیه وجود دارد این است که بیش از 80% شرکتها در اجرای استراتژی شکست خوردهاند. این تناقض، استراتژی را بیاهمیت نکرده است چرا که استراتژی در یک سازمان مانند چشم در بدن است که با آن مسیر و جهت را میبینیم و تشخیص میدهیم، چیزی که اهمیت آن روزافزون شده پیادهسازی استراتژی در قالب اتصال برنامههای عملیاتی به استراتژیهاست.
به قول معروف «استراتژی بدون تاکتیک طولانیترین مسیر برای پیروزی است و تاکتیک بدون استراتژی نیز تنها همهمهای پیش از شکست است.» تاکتیک را در سازمانهای دولتی میتوان به برنامه و بودجه ترجمه کرد. منظور از برنامه در سازمانهای دولتی، عموماً برنامههای مالی است. هرچند در طرح تدوین برنامه راهبردی چشمانداز توسعه شهرستان، تهیه برنامه عملیاتی پیش بینی نشده است اما این برنامه به صورت کلی و مبتنی بر تکنیک برنامه ریزی استراتژیک است که سطوح اجرایی و نیازها و ضرورتهای آن را به طور کامل مشخص نمیکند و این مسأله فراتر از ظرفیت آن طرح است. نکته مهم دیگر آن است پایش، ارزیابی و نظارت مستمر بر برنامه کلید به واقعیت پیوستن برنامه و آگاهی از آن بوده و میتواند در صورت نیاز باعث اصلاح و بهبود برنامههای توسعهای شهرستان در طول اجرای آن شود. از این رو تدوین برنامه عملیاتی برای پیادهسازی استراتژی در قالب اتصال استراتژی به عملیات در سند راهبردی توسعه شهرستان امری ضروری به نظر میرسد. كه در فاز دوم پروژه آن را دنبال خواهيم كرد.
2-" پیاده سازی برنامه ریزی استراتژیک تدوین شده برای شهرستان ميبد و تدوین برنامه عملیاتی آن "
ترويج رويكرد و نگاه كارشناسي به تمامي نهادها و سطوح مدیریتی و به تبع آن به كليهي بخشها و مناطق كشور، يكي از الزامات نظام سياستگذاري و برنامهريزي محسوب ميشود. يكي از گامهاي اساسي نيل به هدف مورد اشاره، طراحي و تدوين اسناد و طرحهاي توسعهي قاعدهمند و علمياي است كه از صدر تا ذيل سلسلهمراتب خطمشيگذاري را حمايت كرده و تصميمسازيهاي كليدي را پشتيباني نمايد.
بر اين اساس، طراحي و تدوين اسناد توسعه بخشی همسو با اسناد استاني، از يكسو، اسناد فرادستي را به سطوح تفصيليتر و مصاديق عينيتر تعميم ميدهد و از سوي ديگر، به برنامهها و بستههاي توسعهي استاني، جامعيت بيشتري ميبخشد.
از اينروي، سند توسعه شهرستان ميبد، سندي راهبردي و در افق زماني بلند مدت 1404 و ميان مدت 5 ساله است كه همآهنگي نسبي با اسناد فرادستي و توجه به توانمنديها و قابليتها وتنگناها و چالشهاي فعلي و پيشروي شهرستان، در جهتگيريها و رويكرد كلي آن انعكاس يافته است.
با توجه به جميع موارد بيان شده، تدوين سند راهبردی توسعهي شهرستان ميبد مبتني بر فرآيندها و روشهاي رايج برنامهريزي راهبردي است كه مراحلي همچون شناخت و تحليل وضعيت موجود، ترسيم چشمانداز ورويكردهاي آتي، تدوين مسائل استراتژيك، تعيين استراتژيهاي ناظر بر اين مسائل و نيز اقدامات و پروژههاي اولويتدار را در بر ميگيرد.
مدیریت استراتژیک را از ديدگاه برنامه ريزي را مي توان به دو دسته اصلي برنامه ريزي استراتژيك و برنامه ريزي عملياتي تقسيم نمود. برنامه ريزي استراتژيك، اهداف، خطوط كلي و رسالت را در بلندمدت تعيين مي كند، جامعيت داشته و در سطح عالي سازمان، چارچوبي براي برنامه ريزي تاكتيكي و عملياتي ميباشد، از نظر زماني، بازه
بلند مدت را شامل ميشود و چتري براي كل سازمان ميباشد. برنامه ريزي عملياتي شامل فعاليتها و گامهاي ويژهاي جهت رسيدن به اهداف تعيين شده ميباشد. به عبارتي برنامه ريزي عملياتي شامل اقدامات تفصيلي براي رسيدن به اهداف است. اين نوع برنامه ريزي در سطح مديريت هاي اجرايي مطرح است و با اهداف مشخص، محدود و عيني سروكار دارد. در واقع برنامه ريزي عملياتي بخشي از چرخه مدیریت استراتژيك است.
در واقع در این طرح بدنبال پیادهسازی استراتژیهای توسعه شهرستان و تبدیل آن به برنامه عملیاتی هستیم زیرا معتقدیم در صورت عدم جاری سازی استراتژیها، برنامه ریزی استراتژیک که بخش اول مدیریت استراتژیک است در حد یک بازی کری نسبتاً جذاب تنزل خواهد کرد، چرا که استراتژی بدون اجرا شد قادر به تغییر وضع سازمان نیست. توانایی اجرای استراتژی به مراتب مهمتر از کیفیت خود استراتژی است.